آخرین درجه ی نظامی هیچ یا سر هیچ ؟
همی گویند در زمانهای نه چندان دور 2 کودک ، هم زمان در یک کوی متولد شدندی و دروس ابتدایی را همکلاس بودندی.
یکی را شوق تحصیل در مکتب خانه گرفتندی . و دیگری را نه پیشه ی تحصیل کردندی ، نه پشتکاری که ، نان آورخانه باشندی.
همی آن که به مکتب شدندی وپی تحصیل علم فرا گرفتندی ، پس از دهه ای به استخدام قشون نظامی در آمدندی و همی پس از سالی و ماهی واندی که تعلیم نظام دیدندی ؛ به درجه ی سرباز یکمی مفتخر شدندی.
« همی طی یک مرخصی نه چندان بلند مدت که گرفتندی و ملبس به لباس نظام ، به دیار بازگشتندی . »
همی از قضا ، دوست همزاد وبیکاره را دیدندی .
« طبق معمول پس از سلام واحوال پرسی و یادآوری دوران کودکی »
همی دوست بیکاراز دوست قزاق خود پرسیدندی .
همی تو را اکنون چه شغلی باشد ؟
قزاق : همی رفتمی نظامی گری ، و دوره ی « نظام » دیدمی و همی که می بینی درجه دار شد می ، اکنون نیز که در مقابل تو قد علم کردمی با هزار التماس به مرخصی آمدمی .
بیکار: همی درجه ات چه باشندی ؟
قزاق : همی سربازی یکم هستمی .
بیکار : همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق: همی ژاندارم شومی .
بیکار: همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی سرجوخه شومی .
بیکار: همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی گروهبان سوم شومی .
بیکار: همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی گروهبان دوم شومی .
بیکار: همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی گروهبان یکم شومی .
بیکار: همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی استواردوم شومی .
بیکار: همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی استواریکم شومی .
بیکار : همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی ستوانیارسوم شومی .
بیکار: همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی ستوانیاردوم شومی .
بیکار: همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی ستوانیاریکم شومی .
بیکار: همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی ستوان سوم شومی .
بیکار: همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی ستوان دوم شومی .
بیکار : همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی ستوانیکم شومی .
بیکار: همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی سروان شومی .
بیکار : همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی سرگرد شومی .
بیکار : همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی سرهنگ دوم شومی .
بیکار : همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی سرهنگ شومی .
بیکار : همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی سرتیپ دوم شومی .
بیکار : همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی سرتیپ شومی .
بیکار: همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی سرلشکر شومی .
بیکار: همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی سپهبد شومی .
بیکار : همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : همی ارتشبد شومی .
بیکار: همی پس از آن چه خواهی شد ؟
قزاق : هیچ چی !
دوست بیکار گفت : یعنی تو پس از این همه سال و رنج و زحمت که اگرهمی تو را عمری باقی باشند ی ( هیچ چی ) خواهی شد ؟ پس من هم اکنون همان آقای ( هیچ چی ) هستم شما هم به کارتان ادامه دهید تا روزی ( سر هیچ ) شوی .
ایستگاه سربازی وبلاگ برگزیده